×

حقیقت ایمان و مراتب آن در بیان علوی

  • کد نوشته: 4867
  • ۱۲ آبان ۱۴۰۳
  • 1 دیدگاه
  • سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ،فَقَالَ (علیه السلام): الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ
    حقیقت ایمان و مراتب آن در بیان علوی
  • بازدیدها: 32

    اركان ايمان (اعتقادى، معنوى)
    هنگامى كه از امام(عليه السلام) درباره تفسير ايمان سؤال كردند فرمود : ايمان معرفت با قلب (عقل) و اقرار به زبان و عمل به اركان (دين) است.

    1: نیم نگاهی به نهج البلاغه و محتوای آن

    این کلام نورانی از ساحت مقدس حضرت علی علیه السلام در کتاب شریف و متین نهج البلاغه صادر شده است. نهج البلاغه به عنوان بزرگترین دائر المعارف فرهنگ اسلامی و از جمله مهم ترین منابع برای اسلام و ارزش های دینی به شمار می آید و شعاعی از نور فکرو اندیشه و فهم و علم کامل‌ترین انسانها بعد از پیامبر گرامی اسلام است، به گونهای که پیامبر اسلام (ص) غیر از مقام‌ نبوّت، همه چیز را برای امیرمؤمنان قائل بود وبه تعبیری دیگر، نهج‌البلاغه دریایی از علم، و محیطی از حکمت خدا، حکمت نبوی و علوی است.
    نویسنده این کتاب فاخر و سامی بزرگمرد جهان اسلام و یکی از نامداران عرصه فقه و فقاهت و شعر و ادب سید رضی می باشد که در قرن چهارم و حدودا چهار صد سال پس از حیات طیبه شهید محراب حضرت امیر مومنان می زیسته است.
    جامعیّت و تنوّع محتوای نهج البلاغه از امتیازات برجسته آن می باشد محتوای نهج البلاغه به ترتیب در سه بخش خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار تنظیم شده است. در خطبه‌ها و کلمات قصار، موضوعات مختلفی چون خداشناسی، مباحث اخلاقی، شناخت جهان، پیدایش عالم، طبیعت انسان، امت‌ها و حکومت‌های نیکوکار و ستمکار بیان شده و در نامه‌ها بیشتر به مسائل حکومت‌داری و چگونگی تعامل مسئولان با مردم پرداخته شده است.
    با توجه به تنوع مطالب و ارزش والای آن ، تاکنون نهج البلاغه به زبان‌های مختلف از جمله فارسی، انگلیسی، فرانسوی، هندی، ایتالیایی، ترکی استانبولی و اردو ترجمه شده است. و نیز شرح‌های فراوانی در این زمینه نوشته شده است که شرح نهج البلاغه ابن‌ابی‌الحدید و ابن‌میثم بَحرانی از مهم‌ترین شرح‌های عربی، و پ‍ی‍ام‌ ام‍ام‌ ام‍ی‍رال‍م‍وم‍ن‍ی‍ن‌(ع) تألیف آیه الله مکارم شیرازی و سلونی قبل ان تفقدونی تألیف آیه الله جوادی آملی از شرح‌های فارسی بر آن است.
    به گفته ابن‌ابی‌الحدید امام علی‌(ع) در نهج البلاغه گاهی بسان جنگجویان معروفی چون (بَسطام بن قيس و عُتَيْبَة بن حارث دو تن از قهرمانان نامی عرب) سخن می‌گوید و گاهی مانند راهبان و زاهدانی چون عیسی بن مریم(ع) و یوحَنّا موعظه می‌کند

    .2:سیاق بیان علوی در بخش های سه گانه نهج البلاغه

    بخش اولِ نهج البلاغه، برگزیده‌ای از خطبه‌های امام علی(ع) است که ۲۴۱ خطبه دارد. هدف اصلی امام(ع) در این بخش، بیان امور طبیعی یا نکته‌های فلسفی یا تاریخی، تبیین مسائل مهم اسلامی و خداشناسی بوده است. سید رضی از میان تمام خطبه‌ها، فقط چهار خطبه شِقشِقیّه (شماره 3) غَرّاء (شماره 83)، اَشباح (شماره ۹۱) و قاصِعَه (شماره ۱۹۲) را نامگذاری کرده است.
    بخش دوم نامه‌های نهج البلاغه است و۷۹ قسمت دارد که از ۶۳ نامه، ۱۲ وصیت‌نامه، سفارش و بخش‌نامه، دو فرمان، یک دعا و یک پیمان‌نامه تشکیل شده است. در بخش نامه‌های نهج البلاغه که مخاطبان آنها عموماً کارگزاران حکومتی، فرماندهان نظامی و مأموران مالیاتی بودند، بیشتر به مسائل حکومت‌داری و چگونگی تعامل مسئولان با مردم پرداخته شده است. به گفته برخی محققان، این نامه‌ها سبک و سیره سیاسی امام علی(ع) را روشن می‌کند. به باور سید جعفر شهیدی شارح نهج البلاغه ، اگرچه این نامه‌ها از طرف حاکم به حکمرانان و مسئولان حکومتی نوشته شده، اما لحن آنها آمرانه نیست و گویی پدری مهربان و دلسوز برای فرزندان خود نامه نوشته است.
    نامه به امام حسن مجتبی (ع)، نامه به مالک اشتر برای فرمان‌داری مصر و نامه به عثمان بن حنیف از معروف‌ترین نامه‌های نهج البلاغه هستند
    بخش سوم نهج البلاغه، کلمات قِصار است و ۴۸۰ کلمه قصار دارد. در این بخش گزیده سخنان حکمت‌آمیز امام علی(ع)، پندها و نیز پاسخ پرسش‌ها و گفتارهای کوتاه وی آمده است. سید رضی در میانه کلمات قصار نهج البلاغه فصلی را با عنوان «فصل فی غَرائِبِ کلامِه» ذکر کرده که به اعتقادش فهمیدن آنها دشوار و نیازمند تفسیر است. این فصل ۹ حدیث دارد که نخستین آنها درباره ظهور امام زمان(ع) است.

    3:تعریف ایمان از دیدگاه حضرت علی علیه السلام

    در واقع ايمان درختى است كه ريشه آن شناخت خدا و پيامبر اكرم (ص) و پيشوايان دين و معاد است و به دنبال آن بر زبان ظهور پيدا مى كند و ثمره اين شجره طيبه، انجام وظايف الهى است، بنابراين كسانى كه در انجام وظايف كوتاهى مى كنند ايمانشان ناقص است و از دو حال خارج نيست يا گرفتار ضعف ايمانند و يا هوا و هوس چنان بر آنها غالب شده كه از تجلى ايمان در عمل پيش گيرى مى كند.
    اماميه، اسلام و ايمان را متفاوت مى دانند: كسى كه شهادتين را ابراز كند و يقين به خلاف گويى او نداشته باشيم در زمره مسلمانان است و جان و مال و خونش محفوظ، ذبيحه او حلال و ازدواج با او مباح است زیرا اماميه ایمان را به معناى اقرار به شهادتين و اقرار به امامت ائمه دوازده گانه مى دانند و براى آن درجاتى قائلندبعضى داراى درجات پايين، بعضى درجات متوسط و بعضى درجات عالى هستند و آنچه در كلام امام(عليه السلام) آمده اشاره به درجه عالى ايمان است.
    علاوه بر این موضوع ، در بعضى از روایات که در منابع اهل بیت آمده است مى خوانیم: هنگامى که درباره ایمان سؤال کردند در جواب فرمودند: «الإیمانُ أنْ یُطاعَ اللهُ فَلا یُعْصى; ایمان آن است که انسان خدا را اطاعت کند پس هیچ معصیتى به جا نیاورد. (این تعبیر معاصى کبیره و صغیره را شامل مى شود)4
    در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام آمده است که درپاسخ به این سؤال که آیا ایمان عمل است یا قولِ بدون عمل؟ (اعتراف به شهادتین) امام علیه السلام فرمود: «الإِیمانُ عَمَلٌ کُلُّهُ وَالْقَوْلُ بَعْضُ ذلِکَ الْعَمَلِ; ایمان تمامش عمل و قول بخشى از آن عمل است» 5
    بنابر این از این تعابیر نورانی استفاده مى شود که ایمان، اطلاقات مختلفى دارد: گاه به حداقل آن اشاره شده و گاه به حد اکثر و گواه آن حدیث معروفى است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که مى فرماید: «الإیمانُ عَشْرُ دَرَجات فَالْمِقْدادُ فِی الثّامِنَةِ وَ أبُوذَرّ فِى التّاسِعَةِ وَ سَلْمانُ فِی الْعاشِرَةِ; ایمان ده درجه دارد. مقداد در درجه هشتم، ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم قرار داشتند». 6 (البته ایمان انبیا و اوصیاى معصوم حساب دیگرى دارد).
    تعریف قرآن درباره ایمان و اسلام و تفاوت آن با یکدیگر
    قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ ۖ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (سوره حجرات آیه 14)
    عربهای بادیه‌نشین گفتند: «ایمان آورده‌ایم» بگو: «شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آورده‌ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمی‌کند، خداوند، آمرزنده مهربان است»
    تفاوت اسلام با ايمان‌
    1- تفاوت در عمق
    اسلام، رنگ ظاهرى است، ولى ايمان تمسّك قلبى است. امام صادق (ع) به مناسبت آيه‌ى‌ «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» 7 فرمود: رنگ الهى اسلام است، و در تفسير آيه‌ى‌ «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌» 8 فرمود: تمسّك به ريسمان محكم الهى، همان ايمان است.
    2- تفاوت در انگيزه
    گاهى انگيزه‌ى اسلام آوردن، حفظ يا رسيدن به منافع مادّى است، ولى انگيزه‌ى ايمان حتماً معنوى است. امام صادق عليه السلام فرمودند: با اسلام آوردن، خون انسان حفظ مى‌شود و ازدواج با مسلمانان حلال مى‌شود، ولى پاداش اخروى بر اساس ايمان قلبى است. 9
    3- تفاوت در عمل
    اظهار اسلام، بدون عمل ممكن است، ولى ايمان بايد همراه عمل باشد، چنانكه در حديث مى‌خوانيم: «الايمان اقرار و عمل و الاسلام اقرار بلاعمل 10 بنابراين در ايمان، اسلام نهفته‌ است، ولى در اسلام ايمان نهفته نيست.

    آثار ارزشمند ایمان از منظر قرآن حسن عاقبت

     

    الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ (سوره رعد آیه 29) آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پاکیزه‌ترین (زندگی) نصیبشان است؛ و بهترین سرانجامها! پیام هایی که از این آیه شریفه استفاده می شود اینکه : یک : زندگى شيرين دنيوى و عاقبت نيكوى اخروى در سايه ايمان و عمل صالح است. دو : كاميابى‌هاى دنيوى در صورتى ارزش دارد كه همراه عاقبت اخروى باشد نه آنكه مانع آن گردد. 11 قرار گرفتن در شمار فرزانگان الهی بودن إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ (سوره بینه آیه 7) (امّا) کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات خدایند «خَیْرُ»: بهترین. خوبترین. مراد ایمانداران پرهیزگار و نیکوکار، سراسر تاریخ بشریّت است. کلمه «برية» يا از «برى» به معناى خاك و مراد از آن تمام خاكيان از جمله بشر است و يا از «برء» به معناى خلق است و «برية» بر وزن فعيلة به معناى مفعولة يعنى مخلوقات است. در روايات شيعه و سنى نقل شده كه پيامبر اكرم (ص) به علىّ بن ابيطالب(ع) فرمودند: تو و ياران تو خير البريّة هستيد. زیرا ايمان به شرطى ثمربخش است كه همراه با عمل صالح باشد و بهترین عمل صالح اعتقاد قلبی به مقدسات و محبت و ولایت حضرت علی (ع) می باشد. 12 دو داستان کوتاه و بیان مصادیق : 1- مرد خراسانی و حسن عاقبت ایشان در سایه ایمان و ولایت مرحوم قطب الدین راوندی رحمه الله در کتاب الدعوات از حضرت جواد (ع) نقل کرده است که فرمود : یکی از اصحاب امام رضا (ع) مریض شد ، آن حضرت به عیادت او رفت و فرمود : تو را چگونه می یابم ، و در چه حالی هستی ؟ عرض کرد : مرگ را بعد از شما ملاقات کردم (مقصودش شدّت بیماری و سختی و درد و ناراحتی است) امام علیه السلام فرمود : مرگ را چگونه ملاقات کردی ؟ عرض کرد : سخت و دردناک ! فرمود : مرگ را ملاقات نکردی بلکه چیزی که تو را آگاه کند و بعضی از احوال مرگ را به تو نشان دهد دیدار کرده ای . إنّما النّاس رجلان: مستریح بالموت، ومستراح منه فجدّد الإیمان باللَّه وبالولایه تکن مستریحاً . مردم نسبت به مرگ دو قسمند : گروهی با مردن راحت می شوند ، همانگونه که علامه طباطبایی مرگ را عدم نمی داند بلکه انتقال از منزلی به منزل دیگر می داند لذا عرفا همیشه به استقبال مرگ می روند و شهادت طلبند. مرگ اگر مرد است گو پیش من آی * تا در آغوشش بگیرم تنگ؛ تنگ من از او جانی ستانم جاودان * او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ 13 و گروهی با مردن آنها دیگران راحت می شوند . پس ایمان به پروردگار و ولایت ما اهل بیت را تازه کن تا از قسم اوّل باشی و راحت شوی . آن شخص به دستور امام (ع) عمل نمود سپس عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! اینها فرشتگان پروردگارند که با درود و احترام و هدایا آمده اند بر شما سلام می کنند و در حضورت ایستاده اند ، به آنها اجازه دهید که بنشینند. امام رضا علیه السلام فرمود : ای فرشتگان پروردگار من بنشینید . سپس به آن مریض فرمود : از این فرشتگان بپرس : آیا به آنها دستور داده شده است که در حضور من بایستند ؟ مریض گفت : سألتهم فذکروا أنّه لو حضرک کلّ من خلقه اللَّه من ملائکته لقاموا لک ولم یجلسوا حتّی تأذن لهم، هکذا أمرهم اللَّه عزّوجلّ. از آنها سؤال کردم ، جواب دادند که اگر همه فرشتگانی که خدا آفریده است در پیشگاه شما حاضر شوند همگی خواهند ایستاد و هرگز نمی نشینند تا به آنها اجازه دهی ، و اینگونه خدا به آنها دستور داده است . بعد از آن چشمانش را روی هم گذاشت و عرض کرد : درود بر تو ای فرزند رسول خدا ، این شخص شما است که به همراه پیغمبر اکرم (ص) و دیگر امامان معصوم علیهم السلام در نظرم مجسّم گشته اید ، و از دنیا رفت. 14 مُردم از دوریَت ای دوست کجایی برگرد * تا ببینم نفسی از تو پرستاری را گر طبیبانه بیایی به سر بالینم * به دو عالم ندهم لذت بیماری را

    2- میثم تمار در شمار فرزانگان الهی و اولیا الله در سایه ایمان و عمل صالح میثَم تمّار اَسَدی کوفی از یاران برجسته و برگزیده امام علی (ع) ، امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع)، می باشد وی در شهر کوفه خرما فروشی می کرد و صاحب روح بلند و معنوی و دارای ویژگی ممتاز سخنوری و پیشگویی بود زمانی که به نمایندگی معترضان بازار کوفه، در دربار عبیدالله بن زیاد سخن گفت، ابن‌زیاد از منطق، سخنوری، فصاحت و بلاغت او در شگفت ماند. خطابه‌های کوبنده . آتشین او بر ضد حکومت امویان، وی را در میان دشمنان این حکومت بارز ساخت. میثم، شهادت امام حسین (ع) و شهادت حبیب بن مظاهر و نیز مرگ معاویه را پیشگویی کرد. او همچنین از پیش، از دستگیری‌اش توسط سرکرده طایفه خود و شهادتش به دستور ابن زیاد و آزادی مختار از زندان خبر داد. بدین جهت میثم را صاحب علم منایا وبلایا می‌دانند که از زمان مرگ و حوادث و امتحانات سخت آگاهی دارد.. وجود این ویژگی‌ها در میثم تمّار باعث شده است تا دانشمندان علم رجال او را در شمار اصحاب،حواریون و یاران برگزیده امام علی (ع)به شمار آورند. جریان شهادت میثم تمار و پیشگویی حضرت علی (ع) از آن امام علی (ع) میثم را از چگونگی شهادتش، قاتل وی و آویخته‌ شدنش به درخت نخلی که آن را به او نشان داده بود، آگاه ساخته و به او بشارت داده بود که پاداش مقاومت او در برابر درخواست ابن زیاد و آثار ایمان قلبی و ولایتمداریش آن است که در آخرت، در محضر امام(ع) درجه‌ای ممتاز و شایسته خواهد یافت . و اما مسیر شهادت : میثم تمار به درخواست عده‌ای از بازاریان، برای شکایت از رفتار عامل بازار کوفه، همراه آنان نزد ابن‌زیاد رفت تا از او بخواهد عامل مفسد را برکنار کند. وی در آن مجلس سخنانی بلیغ ایراد کرد. عَمروبن حُرَیث، امیر کوفه از طرف ابن زیاد که (عثمانی مسلک و دشمن اهل بیت) بود و در آن مجلس حضور داشت، میثم را فردی دروغ‌گو و دوست‌دار دروغ‌گو خواند، اما میثم خود را راست‌گو و دوستدار راست‌گو (حضرت علی) معرفی کرد. ابن‌زیاد به میثم دستور داد از حضرت علی(ع) بیزاری جوید و از آن حضرت بدگویی نماید و به جای آن، دوستی خود را به عثمان اعلام کرده و از او تعریف و تمجید کند و میثم را تهدید کرد که اگر به این دستور عمل نکند،دست‌ها و پاهایش را قطع می‌کند و او را به‌دار می‌کشد. میثم اگرچه می‌توانست تقیه کند، ولی مسیر ارزشمند شهادت را برگزید و با صلابت کامل گفت امام علی(ع) او را از این موضوع آگاه کرده است که ابن‌زیاد چنین خواهد کرد و زبانش را خواهد برید. به دنبال آن، ابن‌زیاد برای اینکه این خبر غیبی را دروغ جلوه دهد، دستور داد تنها دست‌ها و پاهای میثم را قطع کنند و او را کنار خانه عمرو بن حُرَیث به‌دار کشند. میثم بالای چوبه‌دار با صدای بلند از مردم ‌خواست برای شنیدن احادیث مکنون و شگفت حضرت علی نزد او جمع شوند. او درباره فتنه‌های بنی اُمیه و فضائل بنی‌هاشم سخنرانی کرد عمرو بن حریث چون افشاگری میثم و ازدحام مردم را بر گرد او دید، شتاب‌زده نزد ابن‌زیاد رفت و ماجرا را به او اطلاع داد. ابن‌زیاد، از بیم رسوایی، و شورش مردم بر ضد حکومت دستور داد زبان میثم را قطع کنند. میثم تمار نیز با یادآوری این مطلب که ابن‌زیاد هرگز نتوانست پیشگویی مولایش علی(ع) را در مورد بریدن زبان و دست‌ها و پاهایش، تکذیب کند، لحظاتی پس از آنکه زبانش قطع شد، به شهادت رسید. و چه زیباست مسیر شهادتی که منتهای آن ختم به ایمان ، ولایت و محبت علی علیه السلام باشد. 16
    سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا
    سعادتی ست که روی من و تو سوی علیست*
    دلی که هست خداجو در آرزوی علیست
    دل من و تو نه تنها صفا ز مهرش یافت
    * صفای عالم هستی ز نور روی علیست ا
    گرچه نامه سیاهیم ناامید مباش
    * چرا که مایه امّید، آبروی علیست
    بهشت را به نجف دیدهام در این دنیا
    * چه خوب یافتم آری بهشت کوی علیست
    به صدق دست به دامان او بزن چون من
    * که دستگیری از پا فتاده خوی علیست
    علیست زنده جاوید، حاجت از او خواه *
    زمانه در خم چوگان حکم گوی علیست
    اگر ز شوق کند هر کسی گریبان چاک
    *عجب مدار که این سرخوشی به بوی علیست
    بنوش باده ز جام ولایت از سر شوق
    *عصاره خُم توحید در سبوی علیست
    مطالب فوق روز سه شنبه مورخه 18/7/403 درمسجد آیه الله بادکوبه ای تبریز و در جمع ولایتمدار وحسینی هیئت مکتب تشیع تبریز بیان گردیده است.
    منابع : 1- نهج البلاغه حکمت 227 2- دانشنامه مکتب اهل بیت 3- همان 4- کافی ج 2 ص 33 5- همان 6- بحار الانوار ج 22 ص 341 7- بقره آیه 138 8- بقره آیه 256 9- کافی ج 2 ص 24 10- همان 11- تفسیر نور ج 4 ص 361 12- شواهد التنزیل ج 2 ص 357 13- دیوان شمس تبریزی غزل 1325 14- اقطره ج 1ص 612 15- دیوان طائف 16- دانشنامه مکتب اهل بیت 17- سوره مریم آیه 15 18- دیوان دکتر احمد ناظر زاده کرمانی

    نوشته های مشابه

    یک پاسخ به “حقیقت ایمان و مراتب آن در بیان علوی”

    1. زمانپور گفت:

      با سلام و خداقوت. ممنون بابت مقاله خوبتون.برای من بسیار مفید واقع شد

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *