×

نبرد نابرابر محیط‌بانان در برابر شکارچیان مسلح/ ‌جان در برابر گلوله و مدافعانی که بی‌پناه ‌ما‌نده‌اند!

  • کد نوشته: 11087
  • ۱۰ آبان ۱۴۰۴
  • 0
  • به گزارش آژانس خبری ملت آزاد آنلاین از گرگان، زوزه تیر از اسلحه شکاری، سکوت پارک ملی را می‌درد. سرب، قلب مردی با یونیفرم سبز را هدف می‌گیرد و پیکر بی‌جانش را بر زمین می‌افکند؛ محیط‌بانی بی‌دفاع که نه حمایت قانون را دارد و نه تجهیزات کافی، حالا شکارچیان غیرمجاز از فرصت استفاده می‌کنند و در […]

    نبرد نابرابر محیط‌بانان در برابر شکارچیان مسلح/ ‌جان در برابر گلوله و مدافعانی که بی‌پناه ‌ما‌نده‌اند!
  • به گزارش آژانس خبری ملت آزاد آنلاین از گرگان، زوزه تیر از اسلحه شکاری، سکوت پارک ملی را می‌درد. سرب، قلب مردی با یونیفرم سبز را هدف می‌گیرد و پیکر بی‌جانش را بر زمین می‌افکند؛ محیط‌بانی بی‌دفاع که نه حمایت قانون را دارد و نه تجهیزات کافی، حالا شکارچیان غیرمجاز از فرصت استفاده می‌کنند و در مه ناپدید می‌شوند.

    محیط‌بانان در درگیری با شکارچیان غیرمجاز بهای گزافی می‌دهند؛ برخی‌هایشان زخم تیر و تبر را به جان می‌خرند و برخی دیگر نیز با جان خود از این عرصه‌ها و حیات وحش آن دفاع می‌کنند.

    هرچند آمار رسمی و دقیقی از تعداد محیط‌بانانی که سالانه در درگیری با شکارچیان غیرمجاز مجروح می‌شوند یا جان خود را از دست می‌دهند، وجود ندارد اما از آنچه در رسانه‌ها دیده و شنیده می‌شوند، می‌توان دریافت که این حوادث و مشابه آن به‌طرز نگران‌کننده‌ای تکرار می‌شود.

    حدود هفت سال قبل تاج‌محمد باشقره یکی از محیط‌بانان پارک ملی گلستان ـ که ذخیره‌گاه زیست‌کره نام‌گذاری شده است ـ با شلیک مستقیم شکارچیان غیرمجاز به قلبش به شهادت رسید و هنوز هم مشخص نیست قاتل یا قاتلان این محیط‌بان چه سرنوشتی دارند! تا اینکه اردیبهشت ماه امسال یک‌بار دیگر سرب داغ بر تن محیط‌بان دیگری نشست و کاظم (یاسر) مصدق از محیط‌بانان همین پارک، به شهادت رسید، هنوز داغ محیط‌بان مصدق سرد نشده بود که این بار شکارچیان غیرمجاز در کمتر از 100 روز محمود شهمرادی را به شهادت رساندند.

    در منطقه حفاظت‌شده خاییز (کهگیلویه و بویراحمد)، پارک ملی کیاسر در مازندران و پارک ملی و پناهگاه حیات وحش موته در اصفهان نیز حوادث مشابهی رخ داده است، هرچند این محیط‌بانان از گلوله‌های شکارچیان غیرمجاز جان سالم به‌در بردند اما آسیب‌های جدی را متحمل شده‌اند.

    برخی آمارهای رسمی می‌گوید از ابتدای تأسیس سازمان حفاظت محیط زیست تاکنون، دست‌کم 154 محیط‌بان در حین انجام وظیفه جان خود را از دست داده‌اند و نزدیک به 400 محیط‌بان دیگر نیز مجروح یا دچار نقص عضو شده‌اند. هرچند در برخی موارد تعقیب و گریزهای محیط‌بانان با شکارچیان غیرمجاز منجر به کشته شدن برخی از این شکارچیان شده اما شلیک محیط‌بان برایش حکم قصاص را به‌همراه داشته است یا مانند محیط‌بان دیگری جلوی دادسرا از سوی پدر مقتول به رگبار بسته شده است.

    از سوی دیگر کمبود شدید نیروی انسانی با توجه به آماری که شینا انصاری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص خالی بودن 60درصدی پست‌های محیط‌بانی مطرح کرده سبب شده است محیط‌بانان علاوه بر چالش درگیری با شکارچیان غیرمجاز، توان بسیار بیشتری را برای حفاظت از حیات وحش و محیط زیست صرف کنند چراکه طبق استانداردها به‌ازای هر 1000 هکتار باید یک محیط‌بان به‌کارگیری شود در حالی که این آمار بعضاً به 8 تا 12 هزار هکتار هم می‌رسد،

    در چنین شرایطی که نه قانون از محیط‌بان حمایت قاطع دارد، نه تجهیزات کافی در اختیارش قرار داده می‌شود و هم اینکه با فقر شدید نیروی انسانی نیز دست به گریبان هستند، نمی‌توان انتظار زیادی از آنان داشت هرچند محیط‌بانان سوگند یاد کرده‌اند که با جان خود از محیط زیست حراست و حفاظت کنند.

    درست در اوج این ناامیدی، نشانه‌هایی از تغییر دیده می‌شود و اکنون در سایه این تاریکی، یک چراغ روشن شده است، پس از شهادت دو محیط‌بان در پارک ملی گلستان، زمزمه‌های هوشمندسازی حالا به یک تصمیم ملی تبدیل شده است، پارکی که نگین سبز شمال شرق ایران و قدیمی‌ترین پارک ملی کشور شناخته می‌شود.

    در مردادماه سال 1336 منطقه‌ای که اکنون تحت عنوان پارک ملی گلستان شناخته می‌شود به نام منطقه حفاظت‌شده آلمه و ایشکی تحت حمایت کانون شکار قرار گرفته بود و در سال 1355 به‌عنوان نهمین ذخیره‌گاه زیست‌کره انتخاب شد. از سال 1357 نیز این منطقه با وسعت 91 هزار و 895 هکتار تا امروز به نام پارک ملی گلستان تحت حفاظت قرار گرفت.

    این ذخیره‌گاه بی‌همتای زیست‌کره میزبان بیش از 1340 گونه گیاهی،  69 گونه پستاندار، 152 گونه پرنده، سه گونه دوزیست، 11 گونه ماهی و 24 گونه از خزندگان است. در پارک ملی گلستان درختان انجیلی که بازمانده دوران سوم زمین‌شناسی هستند و بلندمازو و بلوط زرد، ممرز، افرا، آزاد، خرمندی، بارانک، نمدار، سپیدار، سرخدار، ارس و غیره وجود دارد.

    این پارک هنوز محل زندگی پلنگ، گرگ، گربه پالاس، روباه، خرس قهوه‌ای، قوچ، میش و کل و بز، آهو، مرال و شوکا است و به‌ همین دلیل همواره مورد طمع شکارچیان غیرمجاز است.

    بهره‌گیری از سامانه‌های دیجیتال، حسگرهای پیشرفته، پایش تصویری و تحلیل داده‌های بلادرنگ، امکان نظارت مؤثر بر عرصه‌های وسیع را فراهم می‌آورد. تجربه‌های موفق جهانی نشان می‌دهد این فناوری‌ها می‌توانند تا 70 درصد از درگیری‌های مستقیم محیط‌بانان بکاهند و دقت پایش را تا 90 درصد افزایش دهند.

    قدیر حسن‌زاده، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان گلستان با اشاره به وضعیت کنونی پارک ملی گلستان از منظر چالش‌های حفاظتی، می‌گوید: پارک ملی گلستان، به‌عنوان قدیمی‌ترین و گسترده‌ترین پارک ملی کشور، با چالش‌های مزمن و ساختاری متعددی در حوزه حفاظت دست به گریبان است. گستردگی این عرصه حدود 900کیلومترمربعی، همزمان با کمبود نیروی انسانی و فرسودگی تجهیزات، باعث شده است روش‌های حفاظت سنتی به‌تنهایی پاسخگوی تهدیدات فزاینده نباشد. ما کنار تهدیداتی همچون قطع درختان و قاچاق چوب، شاهد شکار غیرمجاز گونه‌های ارزشمند و در خطر انقراض مانند مرال و شوکا نیز هستیم. واقعیت این است که استانداردهای جهانی حکم می‌کند هر محیط‌بان یک‌هزار هکتار را پوشش دهد، اما در شرایط کنونی پارک ملی گلستان، این رقم برای هر نیرو به بیش از هشت هزار هکتار می‌رسد، این بدان معناست که هر گزارش تخلف، بیشتر نشان از حضور و رصد بی‌وقفه نیروهای ما دارد، نه ضعف در اراده حفاظت.

    او با اشاره به شهادت دو محیط‌بان غیور این پارک در کمتر از 100 روز بر تغییر شیوه حفاظت از عرصه‌های محیط زیست تأکید می‌کند و می‌گوید: این حادثه تلخ، زنگ خطری بود برای همه ما، خوشبختانه این واقعه مورد توجه ویژه مقامات عالی کشور قرار گرفت و ما بلافاصله پس از آن، با دستور مستقیم رئیس‌جمهور، مقدمات اجرای یک طرح نوین را فراهم کردیم، بر این اساس، پارک ملی گلستان به‌عنوان پایلوت «حفاظت هوشمند» در کشور انتخاب شد، این به‌معنای یک تغییر پارادایم و ورود به مرحله‌ای کاملاً جدید از مدیریت حفاظتی است.

    حسن‌زاده در خصوص اینکه «حفاظت هوشمند» شامل چه اقدامات و تجهیزاتی می‌شود، ادامه داد: حفاظت هوشمند در گام اول، به‌کارگیری مجموعه‌ای از فناوری‌های نوین برای پوشش دادن نقاط کور و افزایش توان رصد است. این مجموعه شامل نصب دوربین‌های مداربسته در مبادی ورودی و نقاط حساس، استفاده از پهپادهای پرواز بلندمدت برای پایش گستره وسیع پارک، به‌کارگیری حسگرهای حرارتی و حرکتی برای شناسایی ترددهای شبانه و در مناطق صعب‌العبور است. این سیستم یکپارچه، به محیط‌بانان این توانایی را می‌دهد که به‌جای گشت‌زنی‌های طاقت‌فرسا و کم‌بازده، بر اساس داده‌های دقیق و لحظه‌ای عمل کنند و حضورشان مؤثرتر و هدفمندتر باشد.

    او درباره اینکه اجرای چنین طرح بلندپروازانه‌ای بدون شک نیازمند اعتبارات قابل‌توجهی است، خاطرنشان می‌کند: برآورد اولیه ما نشان می‌دهد برای اجرای کامل این طرح در پارک ملی گلستان، به حدود 40 میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم. باید صریح بگویم که این رقم، تقریباً چهار برابر کل بودجه عمرانی سالانه اداره‌کل محیط زیست استان است، اما معتقدم باید نگاه خود را نسبت به هزینه‌کرد تغییر دهیم، این مبلغ در مقایسه با خسارات جبران‌ناپذیری که از نابودی یک گونه نادر حیوانی، قطع یک درخت هیرکانی چندصدساله یا بروز یک بحران زیست‌محیطی به کشور وارد می‌شود، رقمی کاملاً منطقی و در حقیقت ضروری است. ما در حال رایزنی با نهادهای مختلف ملی و حتی بین‌المللی برای تأمین این اعتبار هستیم.

    مدیرکل حفاظت از محیط زیست گلستان تأکید می‌کند که حفاظت از پارک ملی گلستان تنها به‌عهده محیط زیست نیست، این یک مأموریت ملی است، ما به همکاری تنگاتنگ نیروی انتظامی برای استقرار ایست‌های بازرسی ثابت و سیار در ورودی‌ها، سازمان منابع طبیعی برای اشتراک‌گذاری داده‌ها و تجهیزات و همچنین دستگاه قضایی برای برخورد قاطع و سریع با متخلفان نیاز مبرم داریم، تنها با یک همگرایی بین‌دستگاهی است که می‌توانیم به نتیجه مطلوب برسیم.

    او تأکید می‌کند: ما در آستانه تحولی تاریخی در حفاظت از یکی از ارزشمندترین گنجینه‌های طبیعی ایران قرار داریم. پارک ملی گلستان تنها یک محدوده جغرافیایی نیست؛ اینجا میراثی ملی و ثبت‌شده در فهرست ذخیره‌گاه‌های زیست‌کره یونسکو است. ما به مشارکت و پشتیبانی افکار عمومی نیاز داریم. تجربه نشان داده است حتی شکارچیان سابق نیز می‌توانند به یاران طبیعت تبدیل شوند. اگر این طرح در گلستان با موفقیت به اجرا درآید، می‌تواند الگویی برای تمامی مناطق حفاظت‌شده کشور باشد و افق جدیدی در رابطه ما با طبیعت بگشاید.

    سرنوشت پارک ملی گلستان و جان محیط‌بانانش، امروز در گرو یک تصمیم جمعی است: آیا ما به‌عنوان یک ملت، حاضریم بهای حفاظت از این میراث کهن را بپردازیم، یا شاهد غروب تدریجی این نگین سبز خواهیم بود؟

    انتهای پیام/+

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *