به گزارش فراز دیلی،در دهههای گذشته، آگهیهای همسریابی از طریق روزنامهها و مجلات منتشر میشدند و در چارچوبهای فرهنگی آن زمان طبیعی به نظر میرسیدند. امروز، با وجود در دسترس بودن شبکههای اجتماعی و وبسایتها و پلتفرمهای مختلف، برخی افراد به سراغ روشهای فیزیکی مانند نصب آگهی در خیابان میروند.
این بازگشت به ابزارهای سنتی را واکنشی به بیاعتمادی به فضای مجازی است یا از تغییر الگوی ازدواج در ایران خبر میدهند؟ در دوران پیش از انقلاب، آگهیهای همسریابی در رسانههای رسمی و مجلات بانوان رواج داشت و امری پذیرفتهشده بود. در آن زمان، این اقدام، شیوهای مدرن بود. در تابستان سال ۱۴۰۳، تنها ۱۰۳ هزار ازدواج به ثبت رسید که نسبت به فصلهای قبل با کاهش همراه بود. میانگین سن ازدواج برای مردان به ۲۸.۲ سال و برای زنان به ۲۴ سال افزایش یافته است.
در همین حال، نرخ تجرد قطعی نیز روند صعودی داشته و سن این شاخص برای زنان از ۴۵ به ۳۸ سال کاهش یافته است. از سوی دیگر، در همین بازه زمانی، ۴۶ هزار طلاق ثبت شده که نسبت به فصل قبل افزایشی ۱۱ درصدی را نشان میدهد و نسبت طلاق به ازدواج را به حدود ۴۰ درصد رسانده است. شرایط اقتصادی سخت، افزایش سن ازدواج، بیکاری و نابرابریهای اجتماعی نیز عواملیاند که جوانان را به سمت راهحلهای غیرمتعارف سوق میدهند. در چنین شرایطی، آگهیدادن برای ازدواج ممکن است بیشتر یک راهکار اضطراری باشد تا نشانهای از انتخاب سبک زندگی.
آگهیهای ازدواج در شهر، پدیدهای تازه نیست
دکتر علیرضا شریفی یزدی روانشناس اجتماعی درباره پدیدهی آگهیهای ازدواج در سطح شهر گفت: «اگر بخواهیم کمی وسیعتر به موضوع نگاه کنیم، باید در نظر داشته باشیم که امروز انواعی از سایتها و اپلیکیشنها در کشور فعالاند که کارکرد آنها، دوستیابی یا بهبیان دقیقتر، «جفتیابی» است. نسل جوان کشور بهخوبی با این برنامهها آشناست و از آن طریق تلاش میکند کسی را برای ارتباط عاطفی پیدا کند؛ حالا این ارتباط ممکن است عنوان «پارتنر»، «دوست» یا حتی «همسر» به خود بگیرد.»
او در ادامه گفت: «بر اساس مطالعاتی که روی کاربران این اپلیکیشنها در ایران انجام شده، بخشی از کاربران صرفاً بهدنبال ارتباط عاطفی یا دوستی هستند، اما بخش دیگری نیز با هدف ازدواج وارد این فضاها میشوند. افزون بر این، در کشور ما مخصوصاً در میان اقشار مذهبیتر، طی دورههایی، برخی سایتهای همسریابی راهاندازی شدند که البته بعضی افراد نیز از این بسترها سوءاستفادههایی کردهاند. البته موضوع ما در حال حاضر این بخش از ماجرا نیست.»
دکتر شریفی یزدی ادامه داد: «اعلام نیاز برای ازدواج، معرفی خود و بیان انتظارات از طرف مقابل، پدیدهای تازه نیست. شاید، چون این بار در قالب آگهی کاغذی خود را نشان داده، جلوهای تازه پیدا کرده است. اما در فضای مجازی، این نوع اعلامها بسیار رایج است؛ چه در میان افرادی که سبک زندگی سنتی دارند و چه کسانی که زندگی مدرنتری را دنبال میکنند. مدتهاست که مردم از این ابزارها در کشور ما استفاده میکنند. بنابراین، این مسأله لزوماً نشاندهندهی «تغییر الگوی ازدواج» نیست؛ بلکه تنها یکی از اشکال «همسرخواهی» و «همسرجویی» در جامعهی امروز ماست.»
او در ادامه به بعد اجتماعی موضوع پرداخت و گفت: «برای ازدواج، معرف لازم است. در روستاها و شهرهای کوچک، همواره گروههایی از افراد محلی نقش معرف را ایفا میکنند. آنها خانوادهها و جوانان را میشناسند و با تشخیص اولیه، میتوانند گزینهای را مناسب فرد مقابل بدانند. اما در کلانشهرها و جوامع مدرن، به دلیل کاهش شناختهای عمیق و فقدان ارتباطات سنتی، دیگر آن مدل واسطهگری کارایی ندارد. به همین دلیل، افراد مجبور میشوند خودشان را بهصورت مستقیم عرضه کنند.
در شهرهای بزرگ، افراد سعی میکنند با خرید خودروهای گرانقیمت، پوشیدن لباسهای برند، زندگی در مناطق خاص جغرافیایی یا حتی ساختن نمای خاص برای ساختمان محل سکونتشان، نوعی خودنمایی یا بهعبارتی، «عرضهی خود» را انجام دهند. این نوع عرضه، بهویژه در موضوع ازدواج، نیازمند کانالهایی است که در کلانشهرها تنوع زیادی دارد و آگهیدادن یکی از همین شیوههاست. جدای از اینکه این روش چقدر میتواند نقشآفرین یا اثرگذار باشد، واقعیت این است که این شیوهها مدتهاست در کشور ما رواج یافتهاند. شاید بسیاری از مردم آگاهی نداشته باشند که این جریان، اتفاقی تازه نیست.»آگهیهای کاغذی بر دیوارهای شهر امروز دیگر یک نوستالژی از دوران گذشته نیستند. زمانی که ابزارهای دیجیتال هم دیگر پاسخگو نیستند، برخی دست به دیوار میبرند.
دیدگاهتان را بنویسید