به گزارش پایگاه خبری ملت آزاد به نقل از تبریز جوان بحران در سامانه حملونقل جادهای آذربایجان شرقی، دیگر محدود به ایام پرتقاضا نیست نبود بلیت، فرسودگی ناوگان، و کمبود اتوبوس در مسیرهای پررفتوآمدی چون تبریز – تهران به وضعیتی مزمن بدل شده که با هیچ تدبیری از سوی مدیران، درمان نشده است. این پدیدهی آزاردهنده، امروز شهروندان تبریزی را نهفقط با دشواری سفر، که با پرسشهایی بیپاسخ درباره سیاستگذاری حملونقل در استان مواجه کرده است.
از وفور تا فقر اتوبوس؛ روایت یک سقوط
سالهایی نهچندان دور، ترمینال تبریز با اتوبوسهایی که در هر ساعتی آماده حرکت بودند، تصویری از نظم و رفاه نسبی را در ذهن مردم حک کرده بود. اکنون اما نهتنها سامانه فروش بلیت خالی از ظرفیت است، بلکه مسافران ناچار به خرید بلیتهای چندبرابری از دلالان اطراف ترمینال هستند. اتوبوسهایی که قرار بود ستون فقرات سفرهای جادهای باشند، یا فرسوده شدهاند یا از مسیر تبریز به سودهای بیشتر در خوی، ترکیه، مشهد و تهران کوچ کردهاند.
فرار ناوگان از تبریز؛ سود شخصی یا خلأ نظارتی؟
براساس اظهارات رئیس اداره کل حملونقل مسافری استان، بیش از ۵۰ درصد اتوبوسهای استان دیگر در خدمت مردم این خطه نیستند. رانندگانی که زمانی متعهد به ناوگان تبریز بودند، اکنون در مسیرهای پرسودتر مشغولاند. اما پرسش مهم آن است که چه سازوکاری آنها را در تبریز نگه میداشت و چرا امروز همان سازوکار ناکارآمد شده است؟
مهاجرت اتوبوسها به خوی برای تردد به ترکیه، بهروشنی حکایت از ضعف کنترل و سیاستگذاری کلان دارد؛ گویی برای دولت و مدیران حملونقل، جغرافیای استان تنها در مناسبتها و شعارها اهمیت دارد، نه در طراحی نظاممند زیرساختها و تنظیم بازار خدمات.
سخنرانی، وعده، و هیچ؛ سهم آذربایجان شرقی از اتوبوس ملی
با وجود وعدههای دادهشده در سفر دوم رئیسجمهور فقید، که قرار بود دهها دستگاه اتوبوس جدید به ناوگان استان افزوده شود، تا امروز حتی یک دستگاه هم به ترمینال تبریز نرسیده است. از سوی دیگر، میانگین عمر اتوبوسها به بیش از ۲۰ سال رسیده و از سال ۱۳۹۶ تاکنون حتی یک اتوبوس نو وارد چرخه نشده است.
در چنین شرایطی، چگونه میتوان از امنیت سفر، رضایت مسافر، یا حتی شأن استان در مسیرهای بینشهری سخن گفت؟ آیا واقعاً کمبود تولید داخلی و ممنوعیت واردات اتوبوس، سرنوشت میلیونها مسافر آذربایجانی را به این بنبست کشانده است یا قصور در برنامهریزی و اراده مدیریتی علت اصلی است؟
امنیتِ گمشده، مسافرِ سرگردان
نبود بلیت، فرسودگی ناوگان، نبود برنامه برای نوسازی، و مهاجرت اتوبوسها، تبریز را به شهری بدل کردهاند که حتی سفر به پایتخت کشور برای شهروندانش دغدغه و اضطراب شده است. مسافرانی که ناگزیر به استفاده از خودروهای سواری غیرایمناند، بهایی سنگین برای ناهماهنگیها و بیعملیهای متولیان میپردازند؛ از جان خود گرفته تا کرامت اجتماعی.
نبودن توسعه زیرساختهای حملونقل
بحران حملونقل جادهای در آذربایجان شرقی، برخلاف برخی تحلیلها، صرفاً یک مسئله فنی یا کمبود اتوبوس نیست. این بحران بازتابی از اولویتنبودن توسعه زیرساختهای حملونقل در نگاه برنامهریزان است. تا زمانی که تبریز سهم واقعی خود را از سیاستهای ملی حملونقل دریافت نکند، هر روز شاهد کوچکتر شدن ترمینالها، خالیتر شدن اتوبوسها، و دورتر شدن راهها خواهیم بود.
دیدگاهتان را بنویسید